۷ موردی که برای درونگراها بسیار آزاردهنده است

Tiffany

بازدیدکنندگان سرگردان، افراد فضول، و تماس‌های تلفنی بداهه تنها تعدادی از مواردی هستند که درونگراها آزاردهنده می‌شوند.

در مورد افراد درون‌گرا یک چیز مسلم است - ما ویژگی‌های خود را داریم. اگر ما را به خوبی نمی‌شناسید، ممکن است به‌عنوان منزوی یا بی‌تفاوت برخورد کنیم، اما این بیشتر یک تعریف فرهنگ لغت نادرست از درون‌گرایی است. قول می دهم هیچ کدام از اینها درست نیست.

اگرچه برای شارژ مجدد باتری معنی دوستیابی: نحوه کار، انواع، 42 نشانه و راه هایی برای قرار ملاقات درست با کسی های خود به تنهایی نیاز داریم، اما در واقع را دوست داریم، همانقدر که طبیعت ساکت ما گمراه کننده باشد. وقتی نوبت به نزدیک‌ترین روابطمان می‌رسد، وقتی وارد شدی، وارد می‌شوی.

با این حال، تا آنجایی که تعاملات بین فردی پیش می‌رود، ما قطعاً حیوانات خانگی خود را ناراحت می‌کنیم. اگر شما مقصر رفتارهای آزاردهنده‌ای هستید که ما درونگراها را آزار می‌دهند، آن را کنار بگذارید. در غیر این صورت، وقتی فاصله خود را حفظ می کنیم، تعجب نکنید.

7 موردی که برای درونگراها بسیار آزاردهنده است

1. بازدیدکنندگان سرگردان، مهمانان غیرمنتظره، و تماس‌های تلفنی بداهه

هیچ درون‌گرا هرگز نمی‌گفت: «هر چه بیشتر، بهتر است». اگر از قبل به ما هشدار داده باشید، احتمالاً با مهمانان شام اضافی خوب هستیم. اما، در غیر این صورت، لطفاً به طور غیرمنتظره ای ظاهر نشوید وگرنه ممکن است تیله های خود را گم کنیم.

کلمات سورپرایز و مهمان خانه هرگز نباید در یک جمله استفاده شوند (البته مگر اینکه ما کسانی باشیم که آن را تنظیم کرده‌ایم). ما همچنین دوست داریم aقبل از اینکه از طریق تلفن با ما تماس بگیرید، یک پیام کوتاه ارسال کنید (اگر ما را غافلگیر کنید، خطر ارسال مستقیم به پست صوتی را دارید). اگر تماس ناخواسته FaceTime باشد؟ این یک «نه» سخت است. در واقع، زمانی که شوهرم تلفنش را در طول یک تماس ویدیویی به سمت من می‌چرخاند، من از اتاق بیرون می‌روم. ما درونگراها برای آماده شدن نیاز به زمان داریم.

2. رویدادهای لحظه آخری که انتظار می رود در آن شرکت کنیم، مانند یک ساعت خوش کاری

من اعتراف می کنم، بسیاری از ما درونگراها دوست داریم کنترل داشته باشیم، و خودانگیختگی با اجبار شدید ما برای برنامه ریزی همخوانی ندارد. هفته ها قبل برنامه ریزی می کند ما نه تنها نیاز داریم که بتوانیم خود را از نظر ذهنی برای تحریکات همراه با رویدادهای اجتماعی آماده کنیم، بلکه دوست داریم بدانیم چه انتظاری داریم - هر چه زمان بیشتری برای پیش بینی و برنامه ریزی داشته باشیم، بهتر است.

اگر هفته ها یا ماه ها از رویدادی مطلع شده باشیم، به احتمال زیاد مشتاق تر برای شرکت در آن خواهیم بود (نه فوق العاده مشتاق، توجه داشته باشید، بلکه بیشتر از اینکه یک لحظه آخری)، و مقاومت کمتری در برابر ترک آسایش خانه مان (با یک کتاب خوب ... یا سریال تلویزیونی) ندارد. ما به زمان کافی نیاز داریم تا خودمان را برای تعامل انسانی صحبت کنیم (احتمالاً خیلی بیشتر از آنچه که حدس می‌زنید). اگر ما را به یک رویداد بداهه دعوت کنید، مانند یک جشن تولد یا ساعات خوش کاری (قبل از کووید-19 - یا حتی در زوم این روزها)، ما با کمال میل از شما برای دعوت تشکر می کنیم، اما نمی توانیم تضمین کنیم که این دعوت را انجام خواهیم داد. نشان داده شود.

3. قرار گرفتن در محل یادر گوشه ای از یک مکالمه

درونگراها متخصص هستند که وقتی ما آماده گفتگو نیستیم، موضع به من نزدیک نشوید می دانند. دلیلی برای این وجود دارد، بنابراین اگر از حالات نه چندان ظریف با من صحبت نکنید ما را انتخاب می‌کنید، احتمالاً نمی‌خواهیم در گفتگوی حاضر شرکت کنیم.

شاید ما از قبل خسته شده ایم، از تعاملات قبلی خسته شده ایم. برون گراهای خوش نیت ممکن است فکر کنند که سوق دادن ما به یک مکالمه مفید است (آنها ممکن است چیزی مانند "تو چه فکر می کنی؟" یا "چرا اینقدر ساکت؟")، اما این هرگز ایده خوبی نیست، پس لطفا، فقط... نکن.

اگر بخواهیم صحبت کنیم، صحبت خواهیم کرد - نیازی به تشویق نداریم (و من می گویم که اکثر ما آن را بسیار آزاردهنده می دانیم). این ضرب المثل را شنیده اید که «هرگز غول خفته را بیدار نکن»، درست است؟ اکنون آن را برای ما «آرام‌ها» به کار ببرید و به ما اجازه دهید در دنیای درونی خود باقی بمانیم. به ما اعتماد کنید، این بهترین است.

4. افراد فضولی که به مرزهای ما احترام نمی گذارند. زمانی که شما را بشناسیم (در نهایت) صحبت را باز خواهیم کرد

درونگراها معمولاً افرادی بسیار خصوصی هستند. برای باز شدن به ما زمان می‌برد، و معمولاً تا زمانی که حس اعتماد قوی پیدا نکنیم، به دیگران اعتماد نمی‌کنیم. ما این کار را آهسته انجام می دهیم. این به این معنا نیست که ما به عنوان یک قاعده کلی از مردم متنفریم یا به آنها بی اعتمادیم - ما فقط از احساسات درونی خود محافظت می کنیم و تا زمانی که احساس امنیت کامل نکنیم از اشتراک گذاری خودداری می کنیم. بنابراین اگر کسی از ما بپرسد مشکل چیست یا چرا اینقدر جدی به نظر می رسیم،احتمالاً پاسخی طفره‌آمیز خواهیم داد.

من دوست دارم قبل از فاش کردن جزئیات شخصی شخصی خودم به آرامی مشاهده کنم، اما وقتی این کار را می‌کنم، من یک کتاب باز هستم. از طرف دیگر، می توانید به درونگراها اعتماد کنید تا هرگز به اعتماد شما خیانت نکنند. نه برای شایعات بیهوده، ما اسرار شما را زیر قفل نگه می داریم.

5. وقتی کسی واقعاً به حرف ما گوش نمی دهد

هیچ چیز درونگرا را بیشتر از یک شنونده فعال قدیمی دوست ندارد. ما به خود می بالیم که خود شنوندگان خوبی هستیم، و در عوض، اگر به آنچه ما باید بگوییم نیز گوش دهید، قدردانی می کنیم (به ویژه از آنجایی که معمولاً فقط زمانی صحبت می کنیم که آنچه باید برای ما مهم و معنادار باشد).

راستش را بخواهید، بیشتر ما عادت داریم بیشتر از آنچه که می گیریم بدهیم، اما اگر سوال خاصی از ما بپرسید و بعد از شنیدن پاسخ ما خسته نباشید، به طور جدی آزاردهنده است. متوجه می‌شویم که طبیعت ساکت ما ممکن است خلع سلاح باشد، اما اگر همه‌چیز نیستید، چرا ما را مجبور به مشارکت می‌کنید؟ یا شاید شما فقط برای حرف زدن صحبت می کنید و اصلاً از ما سؤال نمی 30 راز برای ایجاد یک تاثیر اولیه خوب و تحت تاثیر قرار دادن هر کسی در چند دقیقه! کنید، که به همان اندازه بد است که به حرف ما گوش نمی دهید.

ما درونگراها بسیار صبور هستیم، اما از شما می خواهیم برای صحبت کردن با ما - و گوش دادن. اگر احساس کنیم که شما فقط از فرصت دیگری برای صحبت کردن استفاده می کنید، به سرعت از تعامل با شما خسته می شویم.

شما می توانید به عنوان یک درونگرا یا یک فرد حساس پیشرفت کنید در دنیای پر سر و صدا در خبرنامه ما مشترک شوید.هفته‌ای یک‌بار، نکات و بینش‌های قدرتمندی را در صندوق ورودی خود دریافت خواهید کرد. برای اشتراک اینجا را کلیک کنید.

6. مهمانی‌های غافلگیرکننده (یا در مرکز توجه بودن)

چه خوب مورد توجه چگونه کتابی درباره سکوت به من اجازه داد تا در نهایت ذهن آگاهی را درک کنم؟ قرار بگیریم یا بد، اکثریت ما از بودن در کانون توجه متنفریم. حتی برای رویدادهای مهم زندگی، مانند تولدها (لطفا، مهمانی های غافلگیرکننده) و عروسی های خودمان، از بودن در مرکز توجه متنفریم. وقتی همه چشم‌ها به ما دوخته می‌شود، پوست ما شروع به خزیدن می‌کند - بله، واقعاً ناراحت‌کننده است (فراموش نکنید، 99.9 درصد از ما از سخنرانی در جمع متنفریم).

من شخصاً همیشه در قرارهای شام هم احساس می کردم که از منطقه راحتی ام خارج شده ام، به خصوص در اوایل رابطه. نشستن درست روبروی یک نفر در طول یک وعده غذایی طولانی باعث می‌شود که من غلت بزنم و واقعاً شدید شوم. اگر واقعاً می‌خواهید یک درون‌گرا را جذب کنید، به‌جای آن، آن‌ها را به یک گشت و گذار سرگرم‌کننده و آرام ببرید. فشار بسیار کمتر.

7. برخورد با خدمات مشتری (حضوری یا تلفنی)

وقتی صحبت از رسیدگی به مسائل مربوط به سفارشات آنلاین، پرداخت قبوض یا برنامه ریزی قرار می شود، درونگراها بسیار گزینه آنلاین را ترجیح می دهند. 10 نکته ضروری که همه تازه عروس ها باید بدانند چت‌های زنده بهترین دوست ما هستند - تایپ کردن سؤالات و درخواست‌های ما بسیار ساده‌تر از صحبت کردن با کسی تلفنی است.

اگر تماس تنها گزینه باشد، زمان زیادی را به تعویق می اندازم تا زمانی که کار دیگر قابل اجتناب نباشد (یا پرداختی به تاخیر بیفتد).به طور مشابه، من فقط در صورتی سفارش می‌دهم که بتوانم سفارش خود را به صورت آنلاین ارسال کنم (بدون اینکه واقعاً با یک انسان صحبت کنم). من همیشه از تحویل‌دهنده درخواست کرده‌ام که سفارشم را جلوی درب ورودی بگذارد، حتی قبل از تبدیل شدن به یک چیز. خوشبختانه برای ما درونگراها، تحویل بدون تماس در حال حاضر عادی شده است (همه چیزی که طول کشید یک بیماری همه گیر در سراسر جهان بود).

چه چیز دیگری را به این لیست از چیزهایی اضافه می کنید که شما را به عنوان یک درونگرا آزار می دهد؟ با گذاشتن کامنت در ادامه به من اطلاع دهید. 7. برخورد با خدمات مشتری (حضوری یا تلفنی)

شما ممکن است دوست داشته باشید:

  • این 19 رفتار "برونگرا" بیشتر درونگراها را آزار می دهند
  • 7 چیز که برای درونگراها معنی ندارد
  • 6 مشکلی که همه درونگراهای خجالتی درک خواهند کرد

Written by

Tiffany

تیفانی مجموعه ای از تجربیات را تجربه کرده است که بسیاری آنها را اشتباه می نامند، اما او تمرین را در نظر می گیرد. او مادر یک دختر بالغ است.به عنوان یک پرستار و گواهی زندگی & مربی ریکاوری، تیفانی در مورد ماجراهای خود به عنوان بخشی از سفر درمانی خود می نویسد، به این امید که دیگران را توانمند کند.تیفانی که تا حد امکان با ون کمپروان خود به همراه همکار سگش، کاسی، سفر می کند، قصد دارد جهان را با ذهن آگاهی دلسوزانه تسخیر کند.