INTP ها آنقدر که به نظر می رسند بی احساس نیستند
در پنج سال گذشته، پیاده روی زیادی انجام داده ام. این روش اصلی من برای رفت و آمد به محل کار است. وسایل نقلیه و مردم از آنجا عبور می کنند، اما در بیشتر موارد، من متوجه نمی شوم. من میخواهم به جایی که میروم برسم، بنابراین سریع از نقطه A به نقطه B حرکت میکنم. گویی برای رسیدن به پناهگاهی دور از نظارت عمومی عجله دارم. در تمام این مدت، من اغلب در حالت خلسه قرار میگیرم و از طریق فید RSS ذهنی از ایدههایی که توسط آهنگ ثابت قدمهایم تحریک میشوند، فاصله میگیرم.
وقتی ناگهان متوجه نزدیک شدن عابر پیاده دیگری میشوم، طلسم شکسته میشود. علیرغم تلاشهایم برای جلوگیری از این واقعیت، تمرکزم با اکراه به خطر میافتد، و احساس میکنم در پاسخ به حضور یک غریبه، در حال تنش هستم. ترجیح میدهم به آرامی بدون «سلام» یا «صبح بخیر» رد شوم، اگر بتوانم از پس آن بربیایم. با این حال، اگر کسی به من سلام کند، قطعاً از روی ادب او را موظف میکنم، اما قاعدتاً از تماس چشمی خودداری میکنم به این امید که مزاحم نشود.
رفتار من برای توهین و توهین نیست. آیا شخصی است با این حال من به تجربه می دانم که بسیاری از مردم سکوت من را با تکبر و فخرفروشی یکی می دانند. یک غریبه کاملاً کاملاً غریبه که در راه رفتن به محل کار از کنارش گذشتم، به معنای واقعی کلمه به من به عنوان "آدم خوب" اشاره شده است. جسارت آن مرا غافلگیر کرد و حتی نتوانستم فوراً این اظهارات بی ادبانه را پردازش کنم زیرا بیش از حد پوچ و ناجور بود.
در محل کار وبا خانواده، من به دلیل خلق و خوی «ضداجتماعی» و در عین حال خوش خیمم مورد آزار و اذیت قرار گرفته ام، که رک و پوست کنده، تنها زمانی بدتر می شود که من بیش از حد استرس داشته باشم. من تمایل دارم که افراد را به خاطر توهین های کوچکی که در نظر گرفته شده اند، دریافت کنم، و واقعاً نمی توانم با واکنش های بیش از حد افراد احساساتی مقابله کنم. من بسیاری از اتفاقات اطرافم را کودکانه، بیاهمیت یا بیمعنا میدانم، اما نمیخواهم روی رژه کسی ببارم یا تفریح آنها را خراب کنم.
همکاران بیعلاقگی من به شرکت در مهمانیهای اداری را به عنوان نشانهای تعبیر کردهاند. اعتماد به نفس. انگار نمیتوانند بفهمند که چرا کسی علاقهای ندارد یا اینکه به نوعی احساس میکند حق استفادههای بیهوده از وقت من را دارد. این که واقعاً نیازی به توضیح دادن خودم هم احساس نمیکنم کمکی نمیکند، زیرا با وجودی که من آدم خوشرویی نیستم، اما انتظار دارم مردم به سادگی از طریق رفتار واقعی من متوجه شوند که من یک فرد شایسته هستم. آنها را.
احساس میکنم که اصول ثابت و محکمی دارم که باید به هر فرد آگاه اجازه دهد تا تشخیص دهد که من واقعاً به دیگران احترام میگذارم و نسبتاً وظیفهشناس هستم. من همان ملاحظاتی را که در ازای آن میخواهم به مردم تعمیم میدهم، و این همان معیار قدیمی "قانون طلایی" است.
INTPها آنقدر که به نظر میرسند بی احساس نیستند
من آزمایش های شخصیتی مایرز-بریگز اینترنتی به اندازه کافی انجام شده تا کاملاً متقاعد شود که تشخیص INTP من دقیق است. این یک تسکین بودکشف کنید که ناملایمات اجتماعی من منحصر به من نیست، بلکه مشکلی است که درصدی از مردم در آن سهیم هستند. اعتراف می کنم که از اکثر توضیحات در مورد INTP لذت می برم. من آنها را نسبتاً چاپلوس و تأیید کننده می دانم. INTP ها بسیار خلاقانه، مستقل، تحلیلی و منطقی توصیف می شوند. برای من، هیچ تعریفی بهتر از این وجود ندارد.
(تیپ شخصیتی شما چیست؟ یک ارزیابی شخصیتی آزادانه انجام دهید.)
من همچنین با ویژگی های نه چندان چاپلوس همذات پنداری می کنم: شلختگی، اهمال کاری، و ناهنجاری اجتماعی، به نام چند. یادگیری در مورد کارکردهای شناختی برای من چشم باز بود و زبان و چارچوب مفیدی را برای درک افرادی که قبلاً از طالع بینی برای آنها استفاده می کردم فراهم کرد. با این حال، من هنوز طالع بینی را جالب می دانم.
INTP ها نیز مانند اسپاک، نسبتاً غیر عاطفی و رواقی به تصویر کشیده می شوند. آنها هنگام تصمیم گیری با سر خود مشورت می کنند چرا زنان اینقدر احساساتی هستند؟ 18 دلیلی که آنها عمیق تر از مردان احساس می کنند نه با قلب خود. در نتیجه، آنها را گاهی اوقات در نحوه برقراری ارتباط با دیگران خشن و بی تدبیر توصیف کرده اند. علاوه بر این، وقتی صحبت از روابط بین فردی به میان می آید، INTP ها تمایل دارند از پرداختن به چیزهایی که در زیر پوست آنها قرار می گیرد برای مدت طولانی اجتناب کنند تا زمانی که در نهایت بدون هشدار به هم می خورند.
این تمایل به انکار احساسات خود در تلاش برای حفظ تمرکز منطقی است. در مورد آنچه که از نظر عینی مهم است، می تواند برای خودشان ضرری باشد. زمانی که تنش سرکوب شده افزایش می یابدیک زمین تبآلود، بیثبات میشوند و در وهله اول ظاهری را برای خودشان ایجاد میکنند که سعی میکردند از آن اجتناب کنند.
بهجای نشان دادن جنبهی محبتآمیزمان، فکر میکنم INTPها (از جمله خودم) راحتتر هستند خصوصیات بلغمی و sociopathic تیپ شخصیتی ما. احساسات؟ آنها چه هستند؟ ما موجوداتی با عینیت، منطق و عقل محض هستیم - احساسات بی ربط هستند!
پس اگر از نظر اجتماعی ناتوان باشیم چه؟ معاشرت بی معنی است، اکثر مردم به هر حال ما را درک نمی کنند یا قدردانی نمی کنند. این بهای غم انگیزی است که ما برای نبوغ خود می پردازیم! این، البته، بیش از حد است، اما اگر سایر INTP ها چیزی شبیه من باشند، ممکن است بی کفایتی بین فردی خود را به شیوه ای مشابه توجیه کنند. ما از نشان دادن آسیب پذیری و نمایش های آشفته احساسات ناراحتیم، اما ربات های بی احساس نیستیم. وقتی The Notebook را تماشا کردم، "احساس" را دریافت کردم، و بله، من یک مرد ناهمسان هستم. وقتی حیوانات شایان ستایش و نوزادان بامزه را می بینم گزگز می شوم. گاهی اوقات فکر می کنم که آیا من واقعاً یک INTP هستم. شروع می کنم به این فکر می کنم که آیا من یک INFP اشتباه تایپ شده ام، و سپس این واقعیت را به یاد می آورم که رمان نمی خوانم و هرگز از خواندن آنها لذت نمی برم. شاید این یک کلیشه نادرست باشد، اما من همه INFP ها را به عنوان خوانندگان مشتاق داستان های تخیلی درک می کنم.
من زمان زیادی را صرف فکر کردن می کنم،با این حال، و پیاده روی برای آن خوب است. هرازگاهی، زمانی که به سرعت در حال حرکت به جایی هستم، گاهی با کسی روبرو می شوم که به من احساس می کند که در همان طول موج هستند. یک روح خویشاوند. من قانون خودم را زیر پا می گذارم و ارتباط چشمی برقرار می کنم. در یک لحظه کوتاه از تصدیق، تصورات من به طور ضمنی تایید می شود. ما چیزی نمی گوییم، اما به سادگی مانند دو عضو یک باشگاه مخفی که به طور غیرمنتظره در ملاء عام از یکدیگر عبور می کنند، سرهای ظریفی را رد و بدل می کنیم.
آیا از این مقاله لذت بردید؟ برای دریافت داستانهای بیشتر از این دست، در خبرنامههای ما ثبتنام کنید.
این مطلب را بخوانید: 7 چیزی که INTPها آرزو میکردند درباره آنها میدانستید
این مقاله ممکن است حاوی لینک های وابسته ما فقط محصولاتی را توصیه می کنیم که واقعاً به آنها اعتقاد 15 کلیشه جنسیتی در مورد مردان که باید آنها را برای همیشه کنار بگذاریم داریم.