تفاوت بین تفکر عمیق و بیش از حد فکر کردن

Tiffany

تفکر عمیق به شما کمک می‌کند تا در تصمیم‌گیری‌تان، سوزن را به جلو ببرید. با این حال، بیش از حد فکر کردن، گیر افتادن است.

به‌عنوان یک درون‌گرا، بخش زیادی از زندگی‌ام را در ذهنم گذرانده‌ام. من اغلب در آنجا احساس راحتی می کنم. در امنیت ذهن خودم، می توانم موضوعات را عمیقاً پردازش کرده و در مورد آنها فکر کنم. می‌توانم درباره کتابی که دوست دارم بنویسم خیال‌پردازی کنم، برنامه‌ریزی کنم که در آن مکالمه مهم چه بگویم، و قدم‌های بعدی را که می‌خواهم در حرفه‌ام بردارم ترسیم کنم.

چون هزینه‌ای را صرف می‌کنم. بسیاری از وقتم را عمیقاً فکر می کنم، تمایل دارم تصمیمات متفکرانه نیز بگیرم.

اغلب به من گفته اند که وظیفه شناس هستم زیرا معمولاً به دیگران توجه می کنم. می بینید، وقتی عمیقاً به چیزی فکر می کنم که ممکن است دیگران را تحت تأثیر قرار دهد، حتماً آنها را در نظر می گیرم. من همچنین تمایل دارم گزینه‌هایم را بسنجیم: قبل از اینکه به فرصت‌ها «بله» بگویم، با خودم چک می‌کنم و دوست دارم قبل از اقدام فوری تحقیق کنم.

از طرف دیگر، من نیز شناخته شده‌ام. به بیش از فکر کنم تا جایی که من را مضطرب کند. از آنجایی که برای من طبیعی است که یک ایده را بارها و بارها در ذهنم بچرخانم، اگر به آن توجه نداشته باشم به راحتی می توانم درگیر نشخوار فکری ناسالم شوم. این مضرات صرف زمان زیادی در ذهن شماست.

اگر شما هم درونگرا هستید، احتمالاً می توانید با بسیاری از آنچه می گویم ارتباط برقرار کنید. به عنوان افراد درونگرا، ما این توانایی زیبا برای فکر کردن را داریمعمیقا این مزیتی است که به ما امکان می دهد تصمیمات متفکرانه بگیریم و اقداماتی را انجام دهیم که واقعاً با ما هماهنگ باشد. با این حال، بسیاری از ما درونگراها تمایل به بیش از حد فکر کردن نیز داریم، که باعث می شود احساس اضطراب، گیر افتادن و ترس داشته باشیم. در واقع کاملا متفاوت هستید بیایید بررسی کنیم که چگونه می توان تفاوت بین عمیق اندیشی و تفکر بیش از حد را تشخیص داد.

تفاوت بین بیش از حد فکر کردن و تفکر عمیق

تفاوت کلیدی بین تفکر بیش از حد و عمیق اندیشی در روشی است که باعث می شود احساس 23 دلیل برای اینکه هرگز دوست دختر نداشتید هرگز تا زمانی که خودتان را اصلاح نکنید، انجام نمی شود کنید. . اگرچه این دو از نظر منطقی می توانند بسیار شبیه به هم به نظر برسند، احساس بسیار متفاوت دارند.

وقتی بیش از حد فکر می کنید، احتمالاً احساس اضطراب می کنید. ممکن است احساس ترس، شرم و پراکندگی داشته باشید. در بدن شما احساس ناراحتی می کند، گویی کمی دیوانه هستید و نمی توانید راحت نفس بکشید. از سوی دیگر، تفکر عمیق راحت است. ممکن است احساس آرامش، کنجکاوی و احتمالاً حتی هیجان داشته باشید (بسته به چیزی که به آن فکر می کنید).

در اینجا مثالی آمده است که تفاوت بین این دو را نشان می دهد. برنامه ریزی یک مهمانی ( می دانم، کار مورد علاقه هر درون گرا برای انجام دادن است!) اگر عمیقاً در مورد برنامه ریزی مهمانی فکر می کنید ، ممکن است انتخاب های غذایی را در نظر بگیرید که بهترین کار را برای مهمانان شما داشته باشد. شما به این فکر می کنید که کدام مهمانان آلرژی غذایی دارند و مطمئن شویدگزینه هایی خواهید داشت که برای آنها کار می کند. احتمالاً به این فکر می‌کنید که چگونه می‌خواهید تزئین کنید، چه ساعتی می‌خواهید همه به آنجا بیایند، و چه چیزی را باید از فروشگاه مواد غذایی بخرید.

در این سناریو، شما به سادگی در نظر دارید همه گزینه های شما به روشی منطقی و مستدل. حتی ممکن است هنگام برنامه ریزی برای این مهمانی هیجان زده شوید، و مهمانان خود را مجسم کنید که از مکالمات معناداری در حین نوشیدن کوکتل های صنایع دستی لذت ببرند.

حالا، فرض کنید در حال برنامه ریزی برای همین مهمانی هستید اما در حال فکر کردن بیش از حد آی تی. شما مدام نگران این هستید که آیا افرادی که دعوت کرده اید با یکدیگر کنار بیایند، آیا آنها خوش بگذرانند، یا اینکه اصلاً ظاهر خواهند شد. شما متوجه می‌شوید که به بدترین نتیجه ممکن برای این مهمانی فکر می‌کنید، تصور می‌کنید که مردم ناامید می‌شوند و می‌خواهند فوراً آنجا را ترک کنند.

در این سناریو، شما در مورد اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد وسواس دارید و باعث می‌شوید که هر چه بیشتر احساس کنید بدتر می‌شوید. شما به آن فکر می کنید در این حالت، شما در تصمیم گیری برای اینکه چه غذایی برای مهمانی درست کنید، مشکل دارید، زیرا احساس می کنید که بسیار متزلزل و مضطرب هستید. شما مدام در مورد اینکه چرا مهمانی خوبی نخواهد بود فکر می کنید، بنابراین فضایی در ذهن خود ندارید که چیز دیگری را در نظر بگیرید.

همانطور که از این دو مثال می بینید، تفکر عمیق بیشتر در مورد بی سر و صدا است. با در نظر گرفتن گزینه های شما این مولد است و می تواند به شما کمک کند تا در تصمیم گیری خود به سمت جلو حرکت کنید. با این حال، بیش از حد فکر کردن در مورد استگیر کردن در یک فکر خاص و ادامه وسواس در مورد آن. این مولد نیست، شما را از حرکت به جلو باز می‌دارد، و معمولاً باعث می‌شود احساس بدتری داشته باشید.

چرا بیش از حد فکر می کنیم؟

من معتقدم که ما اغلب به دو دلیل اصلی درگیر فکر زیاد می شویم:

  • ما در ترس گیر کرده ایم.
  • ما به خودمان بی اعتماد هستیم.

اجازه دهید منظورم را از اینها توضیح دهم.

وقتی در حال فکر کردن بیش از حد به جزئیات کوچک هستیم، به این موضوع نزدیک می شویم. موقعیت همراه با ترس ما سعی می کنیم به هر نتیجه ممکن فکر کنیم تا در صورت وقوع بدترین سناریو بتوانیم پایگاه های خود را پوشش دهیم. ما فقط سعی می کنیم از خودمان محافظت کنیم، درست است؟ درست است. اما، چند مشکل در این مورد وجود دارد.

اول، زمانی که ما خیلی گرفتار شده ایم در آنچه می ترسیم اتفاق بیفتد، ما هیچ توجهی به آنچه ممکن است درست پیش برود، نداریم. از آنجا که ما در یک حلقه مضطرب گیر کرده ایم، در ذهن خود جایی برای راه حل های خلاقانه، امید یا ایمان باقی نمی گذاریم. مثال برنامه ریزی مهمانی را به خاطر دارید؟

ثانیاً، ما نمی توانیم احتمالا به هر سناریوی ممکن فکر کنیم. این نه تنها غیرممکن است، بلکه غیر ضروری است. مطمئناً داشتن یک برنامه بازی در صورتی که مشکلی پیش بیاید عالی است، اما نیازی به 489 راه حل مختلف ممکن نیست. در عوض، بی حسی عاطفی: 23 روشی که می توانید به آن دست پیدا کنید. چگونه به بیرون بریزید 2 تا 3 راه حل برای خیالتان راحت کنید، و سپس ادامه دهید.

فقدان اعتماد به نفس یکی دیگر از دلایل کلیدی ما استدر یک حلقه تفکر بیش از حد گیر کرده است. وقتی به خودمان کاملاً اعتماد نداریم، باور نمی کنیم که قادر به گرفتن یک تصمیم محکم هستیم. ما دائماً بیش از حد فکر می‌کنیم، درخواست مشاوره می‌کنیم و حتی درباره کوچک‌ترین تصمیم‌ها هم فکر می‌کنیم، زیرا می‌ترسیم انتخاب اشتباهی داشته باشیم.

طبق تجربه خودم به‌عنوان یک درون‌گرای بسیار حساس، من این کار را انجام داده‌ام. با بسیاری از مسائل مربوط به اعتماد به نفس. برای سال‌های متمادی، من همیشه افکار و عقاید خودم را حدس می‌زدم. من به سادگی فرض کردم که دیگران بهتر از من می دانند. من همچنین یک بیش از حد متفکر مزمن بودم که با نشخوار کردن در مورد بدترین سناریو احساس راحتی 21 نشانه برای اینکه بدانید چه زمانی باید پیامک به یک مرد را متوقف کنید و & او آنقدرها اهمیت نمی‌دهد می‌کردم تا «در هر صورت» آماده باشم.

به مرور زمان متوجه شدم که دلیل عدم اعتمادم به خودم این بود. که در طول زندگی‌ام، اغلب از نظراتم عقب‌نشینی می‌کردم و به افراد برون‌گراتر اطرافم اجازه رهبری را می‌دادم. تصور می‌کردم که چون آن‌ها مایل بودند صحبت کنند، بهتر از من می‌دانستند. اما با انجام این کار در تمام عمرم، از گوش دادن به صدای خودم و حقیقت شخصی خود دور شدم.

برای بسیاری از ما درونگراها، یاد گرفتیم که باورهای خود را رها کنیم، زیرا در اتاق بلندترین صدا نبودیم. در نتیجه، ممکن است احساس راحتی نکنیم که به خود اعتماد کنیم، که می‌تواند منجر به تفکر بیش از حد مزمن شود. با این حال، راه هایی وجود دارد که بتوانیم بر عادت بیش از حد فکر کردن خود غلبه کنیم و دوباره به صدای و شهود خود اعتماد کنیم.

شما می توانید به عنوان یک درون گرا یا یکآدم حساس در دنیای پر سر و صدا در خبرنامه ما مشترک شوید. هفته‌ای یک‌بار، نکات و بینش‌های قدرتمندی را در صندوق ورودی خود دریافت خواهید کرد. برای اشتراک اینجا را کلیک کنید.

چگونه بیش از حد فکر کنیم کمتر و عمیق فکر کنیم بیشتر

به عنوان درونگراها، ما می توانیم عمیق و کامل فکر کنیم. این یک هدیه است، اما برای اینکه بتوانیم از آن استفاده کنیم، باید به عادت بیش از حد فکر کردن خود پایان دهیم. در اینجا چند نکته وجود دارد که به شما کمک می کند کمتر بیش از حد فکر کنید تا بتوانید عمیق تر فکر کنید بیشتر.

  • مدیتیشن. تفکر بیش از حد با ترس و اضطراب گره خورده است و معمولاً مشکل این است که ما همه افکار ترسناکی را که در ذهنمان می چرخند، باور داریم. مدیتیشن به شما کمک می کند تا از افکار خود جدا شوید و کمتر تحت تاثیر آنها قرار بگیرید. در اینجا یک مراقبه عالی برای تفکر بیش از حد وجود دارد.
  • داستان جدیدی برای خود بگویید. وقتی بیش از حد فکر می کنیم، معمولاً فقط یک داستان ترسناک را بارها و بارها در ذهن خود تکرار می کنیم. چرا از همان قدرت مغز برای تصور نتیجه ای که واقعاً دوست دارید اتفاق بیفتد استفاده نکنید؟
  • اعتماد به نفس خود را ایجاد کنید. یکی از ساده ترین راه ها برای شروع ساختن خود -اعتماد با عمل به وعده هایی است که به خود می دهید. شما باید به خود نشان دهید که قابل اعتماد هستید، درست است؟ با چیزی کوچک شروع کنید، مانند متعهد شدن به نوشیدن 32 اونس. هر روز آب مصرف کنید، و سپس مطمئن شوید که واقعاً این کار را انجام می دهید. وقتی دنبال می کنیاز طریق کاری که می گویید قرار است انجام دهید، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد. آن را امتحان کنید!

هر بار که بیش از حد فکر می کنیم، ذهن خود را تیره می کنیم و جای کمی برای فکر کردن به هر چیزی باقی می گذاریم، به جز آنچه که نگران آن هستیم. با این حال، زمانی که ما برای ترک عادت بیش از حد فکر کردن کار می کنیم، فضایی در ذهن خود ایجاد می کنیم تا به روشی سازنده تر و مثبت فکر کنیم. - بخش مهمی از پازل است. به محض اینکه متوجه شدید که در آن حلقه مضطرب و بیش از حد فکر می کنید، خود را به خاطر آن ببخشید و به سمت جلو حرکت کنید که احساس بهتر و سازنده تر داشته باشید.

انجام کارهایی مانند مدیتیشن، بازنویسی داستانی که به خودمان می گوییم، و ایجاد اعتماد به نفس ما باعث می‌شود که گرد و غبار بنشیند و "ابرهای متفکر" از هم جدا شوند. هر چه بیشتر این را تمرین کنیم، بیشتر می‌توانیم از راهنمایی درونی خود بهره ببریم و از توانایی خود برای تفکر عمیق به عنوان هدیه واقعی استفاده کنیم. چگونه بیش از حد فکر کنیم   کمتر  و عمیق فکر کنیم   بیشتر

می خواهید از یک درمانگر کمک انفرادی دریافت کنید؟

ما BetterHelp را توصیه می کنیم. خصوصی، مقرون به صرفه است و در راحتی خانه شما انجام می شود. به علاوه، می‌توانید با درمانگر خود هر طور که احساس راحتی می‌کنید، چه از طریق ویدیو، تلفن یا پیام‌رسانی صحبت کنید. Introvert، خوانندگان عزیز 10% تخفیف در ماه اول دریافت می کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.

وقتی از پیوند ارجاع ما استفاده می کنید، ما از BetterHelp غرامت دریافت می کنیم. ما فقط توصیه می کنیممحصولات زمانی که ما به آنها اعتقاد داشته باشیم.

شما ممکن است دوست داشته باشید:

  • 9 نشانه که شما بیش از حد به چیزی فکر می کنید
  • مغز درونگرا من برای پردازش چیزها زمان بیشتری می برد و این اشکالی ندارد
  • تعطیلاتی که باید بر اساس نوع درونگرای مایرز-بریگز خود داشته باشید

Written by

Tiffany

تیفانی مجموعه ای از تجربیات را تجربه کرده است که بسیاری آنها را اشتباه می نامند، اما او تمرین را در نظر می گیرد. او مادر یک دختر بالغ است.به عنوان یک پرستار و گواهی زندگی & مربی ریکاوری، تیفانی در مورد ماجراهای خود به عنوان بخشی از سفر درمانی خود می نویسد، به این امید که دیگران را توانمند کند.تیفانی که تا حد امکان با ون کمپروان خود به همراه همکار سگش، کاسی، سفر می کند، قصد دارد جهان را با ذهن آگاهی دلسوزانه تسخیر کند.