خطاب به برونگراهای زندگی من: دوستت دارم اما به زمان تنهایی نیاز دارم

Tiffany

دوستان برونگرای من با شما بودن را دوست دارم، اما بدنم به استراحت نیاز دارد — و دیگر به خاطر آن عذرخواهی نمی کنم.

"این آخر هفته چه کار می کنید؟" او پرسید، در حالی که با هم از نمایش کمدی برمی گشتیم.

من واقعاً هیچ نقشه ای نمی کشم، من پاسخ دادم. ، "البته که نیستی!" او عصبانی بود. من برای همه مقاصد "آزاد" بودم، اما نمی خواستم با او معاشرت کنم.

"من خیلی وقت است که برای خودم وقت نداشته ام"، با نگرانی سعی کردم توضیح دهم. او به نیاز من به فضا احترام بگذارد . "من خسته شده ام."

اما او یک برونگرا بود و برای او شخصی بود. این واقعیت که می خواستم به جای گذراندن وقت با او در خانه بمانم، معنی نداشت. او نمی‌فهمید که قلبم هفته‌ها از سینه‌ام می‌تپد، اعصابم به هم ریخته بود، افکارم تند می‌زدند، و بیشتر اوقات در آستانه گریه بودم. همه اینها به این دلیل است که از نظر اجتماعی بیش از حد به خودم فشار آورده بودم، زیرا دوستانی داشتم که به زمان و انرژی من نیاز داشتند. و من آن را داده بودم، زیرا آنها را دوست داشتم، اما در نتیجه تبدیل به یک خرابه عصبی و غمگین از یک شخص شدم.

بدون زمان تنهایی، درونگراها تصادف می کنند و می سوزند

ما قبلاً شنیده ام: درونگراها فقط می خواهند تنها باشند . اگرچه این همیشه درست نیست، و ما را عمر باتری: نحوه اجتماعی شدن و شارژ مجدد به عنوان یک درونگرا به یک کلیشه "ضد اجتماعی" تقلیل می دهد، ما خیلی بیشتر از افراد برونگرا به تنهایی نیاز داریم.همتایان حتی اگر ما اجتماعی، دوستانه و برون‌گرا باشیم، گاهی اوقات رفتاری شبیه برون‌گرا از خود نشان می‌دهیم، اگر زمان کافی را به تنهایی اختصاص ندهیم، درون‌گراها تصادف می‌کنند و می‌سوزند.

و این منظره زیبایی نیست.

چیزی که دوست برونگرام ظاهراً نمیفهمد این بود که اگر با او معاشرت میکردم، اصلاً سرگرم کننده نبودم. بدون زمان شارژ، تبدیل به یک دوست منفی، تحریک پذیر، دوست بد می شوم که فقط ثانیه شماری می کند تا بتوانم از آن جهنم خارج شوم. نه به این دلیل که دوستانم را دوست ندارم؛ من به ارتباطات عمیقی که با آنها دارم احترام می گذارم.

دعوت او را رد کردم زیرا بدنم از نظر فیزیکی نیاز داشت تا انرژی تخلیه شده خود را دوباره شارژ کند. گاهی اوقات یک بعد از ظهر طول می کشد، گاهی اوقات یک آخر هفته کامل یا بیشتر. بستگی به این دارد که چقدر از نظر اجتماعی برای خودم تلاش کرده ام، اما در همه موارد، بدن من به این تعادل نیاز دارد.

او گفت: «ما خیلی متفاوت هستیم. "من متوجه نمی شوم." بقیه سفر با ماشین در سکوت نسبی سپری شد. از اینکه او نمی توانست مرا درک کند و بپذیرد ناراحت بودم - و اینکه من خیلی سعی می کردم به او وقت بدهم (تا حد خستگی)، اما هنوز کافی نبود. او نیاز من به زمان استراحت را به عنوان رد دوستی مان در نظر گرفت.

چگونه با این نوع موقعیت ها کنار بیایم

نکته سخت این است که وقتی ما درونگراها با واکنشی روبرو می شویم که من دریافت کردم. از دوست من، ممکن است وسوسه شویم که به روش های ناسالم پاسخ دهیم. ماممکن است از محدودیت‌های (کاملاً معتبر) خود به افراد خوشایند یا موافق اجتماعی متوسل شوند. ما ممکن است به درون خود عقب نشینی کنیم، احساس آسیب دیدگی و سوء تفاهم کنیم، شاید حتی از دوستی کناره گیری کنیم یا آن را به طور کامل قطع کنیم.

برای حفظ روابط سالم، ما درونگراها باید از این واکنش های تند زانو عبور کنیم و به جای آن دست به کار شویم. مرزهای محکم با برونگراها در زندگی ما. ما باید نیازهای خود را به عنوان افراد درونگرا توضیح دهیم و به آنها کمک کنیم تا بفهمند چرا ما متفاوت در اولین قرار ملاقات با متخصص زنان چه انتظاری دارید؟ هستیم. مهمتر از همه، اگر آنها همچنان ما را برای بیشتر فشار می آورند، باید نه گفتن را راحت کنیم. همه چیز به احترام متقابل به یکدیگر بستگی دارد، صرف نظر از تفاوت‌های ما.

(در اینجا نحوه تعیین مرزهای بهتر زمانی که درون‌گرای صلح‌جو هستید.)

3 راه برای توضیح دادن نیاز شما به زمان تنهایی

پس چگونه ما درونگراها نیاز خود به زمان استراحت را به افراد برونگرا منتقل کنیم؟ در اینجا سه ​​توضیحی وجود دارد که من استفاده کرده ام که امیدوارم به شما نیز کمک کند.

1. "من متفاوت از شما هستم."

برای درونگراها، نیاز به زمان تنهایی یک انتخاب نیست، بلکه علم است. به گفته دکتر مارتی اولسن لین، اساساً به انتقال دهنده عصبی دوپامین خلاصه می شود. او در کتاب خود، مزیت درونگرا، توضیح می دهد که درونگراها آستانه دوپامین کمتری در مقایسه با افراد برونگرا دارند، که باعث می شود ما «آرام ها» نسبت به اثرات حس خوب آن حساس تر باشیم. از سوی دیگر، برونگراها حساسیت کمتری نسبت به آن دارند، بنابراین آنهاممکن است برای پر شدن نیاز به دوپامین بیشتری داشته باشد. به همین دلیل است که موقعیت‌های «هیجان‌انگیز» مانند مهمانی‌های بزرگ یا رویدادهای شبکه‌ای می‌تواند برای درون‌گراها خسته شود - ما به سرعت سهمیه اجتماعی خود را پر می‌کنیم و سپس آماده بازگشت به خانه هستیم.

(درباره علمی پشت سر اینکه چرا درونگراها تنها بودن را دوست دارند بیشتر بخوانید. )

شما می توانید به عنوان یک درونگرا یا فردی حساس در دنیایی پر سر و صدا پیشرفت کنید. در خبرنامه ما مشترک شوید. هفته‌ای یک‌بار، نکات و بینش‌های قدرتمندی را در صندوق ورودی خود دریافت خواهید کرد. برای اشتراک اینجا را کلیک کنید.

2. "سرگرمی های من در زمان تنهایی انرژی مرا دوباره شارژ می کند."

من سرگرمی‌ها و علایق زیادی دارم، که برای یک درون‌گرا یک «مصائب» بسیار رایج است. آتش خلاقانه من زمانی زنده می شود که تنها هستم. وقتی در حال مطالعه یا روزنامه نگاری هستم بیشتر احساس می کنم «واقعی» هستم تا زمانی که در یک مهمانی هستم. بنابراین، دادن زمان کافی برای اختصاص دادن به سرگرمی هایم بسیار مهم است. امتحان کردن دستور العمل های جدید، گوش دادن به پادکست ها، بازی با دوربینم، و قدم زدن در طبیعت چیزی است که من تمام روز را به رویاهایم می گذرانم، و آنها فعالیت هایی هستند که پس از اتمام کار، آرزو دارم به آنها بازگردم. اما وقتی درگیر معاشرت هستم، نمی توانم آنها را انجام دهم، و این فکر باعث وحشت من می شود. ( اگر هرگز از پشته کتابهای روی میز کنار تختم عبور نکنم، چه می شود؟ یکم! ) بالاخره زمان زودگذر است و قلمروهای زیادی برای کشف ذهنی وجود دارد. مهمتر از آن، این فعالیت‌ها فقط «سرگرمی» نیستند، بلکه نحوه شارژ مجدد من هستندانرژی به عنوان یک درونگرا.

3. "گاهی اوقات برای بودن به زمان نیاز دارم."

راست باشم: من مردم را دوست دارم، اما بودن با من را مبارزه متناقض INFJ با تنهایی بیشتر دوست دارم — و دوست ندارم فکر نمی کنم اشتباه است که چنین احساسی داشته باشیم. وقتی تنها هستم، مجبور نیستم مراقب آنچه می‌گویم باشم. من مجبور نیستم انرژی خود را صرف تلاش برای حبابی بودن و سرگرمی کنم. من مجبور نیستم شنونده باشم یا به کسی در مشکلاتش کمک کنم یا درد او را احساس کنم (که به عنوان یک فرد بسیار حساس، چیزی است که نمی توانم آن را خاموش کنم). وقتی تنها هستم، می‌توانم هر کاری که بخواهم انجام دهم. من مجبور نیستم کسی را بپذیرم یا حتی نیازهای دیگران را در نظر بگیرم.

فقط می‌خواهم گاهی به من فکر کنم. وقتی زمانی را به نحوه شروع مکالمه در اسنپ چت به روشی سرگرم کننده و لاستیک تنهایی سپری می‌کنم، می‌توانم خود احمقانه‌ام باشم و احساس نکنم مورد قضاوت قرار می‌گیرم. من مجبور نیستم برای پیدا کردن چیزی برای صحبت کردن تلاش کنم - فقط می توانم باشم. با خودم راحتم؛ مثل آمدن به خانه است راحت و آسان است.

و من فکر می کنم که همه به چنین زمانی نیاز دارند - و لیاقتش را دارند.

من دوست دارم با شما باشم، دوستان برونگرام، اما ذهن و بدن من به زمان استراحت نیاز دارند - و دیگر عذرخواهی نمی کنم برای آن به هر حال این زندگی من است، بنابراین من باید انتخاب کنم که چگونه آن را بگذرانم. فقط امیدوارم که بمانید و مرا به خاطر آنچه هستم دوست داشته باشید، حتی زمانی که در حالت خماری درونگرا هستم. از آنجا که، دوستان عزیز، من ممکن است هر آخر هفته برای وقت گذرانی نباشم، اما قول می دهم همیشه برای شما باشم . 3. "گاهی اوقات برای   بودن  به زمان نیاز دارم."

شاید دوست داشته باشید:

  • 21نشانه هایی که نشان می دهد فرد بسیار حساسی هستید
  • 6 کاری که درونگراهای اداری شما انجام می دهند که ممکن است بی ادب به نظر برسند، اما نیستند
  • 8 شخصیت تلویزیونی درونگرا و تیپ های شخصیتی مایرز-بریگز آنها

ما در برنامه وابسته آمازون شرکت می کنیم.

Written by

Tiffany

تیفانی مجموعه ای از تجربیات را تجربه کرده است که بسیاری آنها را اشتباه می نامند، اما او تمرین را در نظر می گیرد. او مادر یک دختر بالغ است.به عنوان یک پرستار و گواهی زندگی & مربی ریکاوری، تیفانی در مورد ماجراهای خود به عنوان بخشی از سفر درمانی خود می نویسد، به این امید که دیگران را توانمند کند.تیفانی که تا حد امکان با ون کمپروان خود به همراه همکار سگش، کاسی، سفر می کند، قصد دارد جهان را با ذهن آگاهی دلسوزانه تسخیر کند.