4 روشی که یوگا به من کمک کرد از پوسته درونگرای بی دست و پا بیرون بیایم

Tiffany

اگرچه دنیا به من می گوید که باید از بدنم احساس قدرت کنم و اعتماد به نفس از شک و تردید به خود جذاب تر است، اما حقیقت این است که من هرگز واقعاً در پوست خودم آنقدر راحت نبوده ام.

به عنوان یک شخصیت درونگرا و INFP (یکی از انواع MBTI در مقیاس خودآگاهی)، به ویژه مستعد تجربه یک حس ناهنجاری بسیار فراگیر در هر زمان هستم. تنها افراد بسیار کمی هستند که می‌توانم کاملاً در اطرافشان باشم، و اوه من ، آیا از آنها قدردانی می‌کنم، اما در بیشتر تعاملات احساس می‌کنم ترکیبی از بیش‌آگاهی از زبان بدنم است و به طرز تاسف باری نمی‌توانم افکارم را بیان کنم. که در ذهن من خیلی خوب به نظر می رسد. در عوض، آنها به طور تصادفی بیرون می آیند، کاملاً فاقد فصاحتی است که آرزو می کردم.

من کسی نیستم که با خونسردی و با اعتماد به نفس وارد مهمانی شود، همه نگاه ها را به من خوشامد بگوید، نقاشی بکشم. توجه در هر مرحله و این همه چیز درست است، به هر حال این چیزی نیست که من واقعاً می خواهم.

بیشتر اوقات من بدم نمی آید که در محیط های اجتماعی کمی رفیق باشم، زیرا به این معنی است که من معمولاً می توانم دیوار دیواری دیگری پیدا کنم تا از خودم لذت ببرم. ترجیح برای تعامل یک به یک یا، یک برون گرا که ناهنجاری های عجیب و غریب من را به طرز عجیبی جذاب می یابد، مرا زیر بال خود می گیرد، سوئیچ اجتماعی ام را می چرخاند و به طور موقت به من اجازه می دهد تا اضطراب اجتماعی متوسط ​​خود را پنهان کنم و مانند یک انسان عادی درگیر شوم.

اما،پس از تلاش برای بخش اعظم زندگی‌ام با چیزی که گاهی اوقات احساس می‌کردم ارتباط کاملاً ناتوان‌کننده‌ای بین سر و بدن وجود دارد، نمی‌توانم انکار کنم که کمتر خودآگاهی و ادراک سالم‌تر از خود خوب است.

همانطور که با بیشتر چیزها، این یک فرآیند است.

یوگا می تواند تأثیر ویژه ای بر درون گراها داشته باشد

من نیز مانند بسیاری از افراد درون گرا، در طول سال ها، راه های مختلفی برای کنار آمدن با ناامنی های سرگیجه ام پیدا کرده ام. برخی سالم بوده اند، برخی دیگر نه چندان. به همین دلیل است که من بسیار خوشحالم که می گویم اکنون، از اوایل سی سالگی ام، یک کشف خودسازی پیدا کرده ام که تقریباً از همه آنها برای من بهتر است: یوگا.

هر چند. نبرد من با پذیرش خود هنوز ادامه دارد، از زمانی که چند سال پیش تمرین یوگا را شروع کردم، گامهای قطعی در احساس ارتباط بیشتر و راحتی در بدنم برداشتم. یوگا فواید زیادی، روحی و جسمی، هم برای درونگراها و هم برای افراد برونگرا دارد، و من صادقانه معتقدم که همه باید آن را امتحان کنند. اما، من همچنین فکر می‌کنم که می‌تواند تأثیر ویژه‌ای بر درون‌گراها داشته باشد، زیرا ما در حال حاضر مستعد درون‌بینی و جستجوی هماهنگی درونی هستیم.

اگر به متقاعد کردن بیشتری نیاز دارید، این چهار راه را که یوگا به من کمک کرد را بررسی کنید. پوسته ناخوشایند درونگرام را بشکن و به عنوان نسخه ای مطمئن تر از خودم نگاه کن:

1. یوگا ذهن بیش فعال من را آرام می کند.

اگرچه می توانم خیلی ساکت باشمجو در مغز من چیزی جز مملو از هیاهوی دائمی از تأثیراتی است که برای خودم نگه می‌دارم، دلتنگی‌ها و رویاهای استاندارد شما. ناگفته نماند به صدای طاقت فرسا منتقد درونی بیش از حد پرحرفم، کسی که به نظر می رسد همیشه چیزی برای گفتن در مورد ظاهر من، نحوه حرکت من در زندگی، یا اینکه دیگران در مورد من فکر می کنند یا ندارند، می گوید.

وقتی من روی تشک یوگا هستم، همه اینها با هر دم و بازدم از بین می رود.

گاهی اوقات این اتفاق در حالت سکون کودک رخ می دهد زیرا من فقط بر احساس گسترده تمرکز می کنم. نفس قلبم را پر می کند و به دنبال آن هوا و وزن شیرینی که رها می کنم آزاد می شود. یا، این درخشش آرامی است که توسط جریان حرکتی ایجاد می‌شود که وقتی اندام‌هایم مرا از طریق مجموعه‌ای از سلام‌های خورشید راهنمایی می‌کنند، تجربه می‌کنم.

در هر صورت، وقتی پچ پچ متوقف می‌شود، احساس سبکی بیشتری می‌کنم، اما به نحوی به‌طور قابل توجهی حضور دارم. در فضایی که بدن من Millenials: What Makes One & 20 ویژگی مشترک ژنرال نوماد دیجیتال اشغال کرده است.

2. یوگا به طور همزمان مرا تقویت و گسترش می دهد.

یکی از جنبه های مورد علاقه من در یوگا، همزیستی سبکی و ثبات است. در همان زمان که خود را در بدن و زمین ریشه دوانید، تمام سنگینی‌ها را رها می‌کنید و از بار خارج می‌شوید.

همه چیز در مورد تعادل است - تعادل بین ریشه‌گذاری و بلند کردن، تلاش و سهولت، دم و بازدم.

با باز شدن در نیمه ماه یا تعظیم آهسته به جلو در حالت رقصنده، احساس می کنم مرتبط هستمبه عملکرد ظریف تمام عضلات و اندام های کشیده ام. احساس می کنم پاهایم قوی و ثابت هستند، در عین حال تنه ام سبک و آزاد است. با تمرکز بر حفظ تعادل، احساس می کنم در ذهن و بدن من یکی است، و برای من، این موضوع بسیار بزرگی است.

با ریشه یابی در عادات ناسالم: 10 قدم برای کمک به شریک زندگی خود برای شکست دادن آنها چیزی واقعی - بدن من - و به طور همزمان از بین بردن برخی از چیزهای نامرئی که دارم من همیشه در کنارم هستم، دوباره احساس حضور و پذیرش بیشتری می کنم.

3. شفقت به خود را تشویق می کند.

پذیرش خود می تواند یک نبرد مادام العمر باشد و اغلب هم هست. ما پیام های زیادی در مورد اینکه نسخه ایده آل خودمان می تواند باشد یا باید باشد، دریافت می کنیم. این با ظاهر ما در سطحی ترین سطح شروع می شود، اما بسیار عمیق تر از آن است.

جسور، رسا و توانمند بودن ارزشی دارد. غلبه بر ناامنی غالباً مترادف با غلبه بر کمرویی یا سکوت درک شده است. اما، برخی از ما همیشه کمی مطمئن نیستیم، نه از خود، بلکه در مورد چگونگی انتقال پیام خود. تا زمانی که چیزی برای گفتن تنظیم نکنیم ساکت خواهیم بود. در اطراف افرادی که با آن‌ها ناآشنا هستیم یا احساس نمی‌کنیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم، کمی ناخوشایند خواهیم بود. و این اشکالی ندارد. ما کسانی هستیم که وقتی احساس می‌کنیم درک می‌شوند یا در حال درک هستیم، روشن می‌شویم.

این درک همان چیزی است که یوگا درباره آن است - آمدن به تشک همانطور که 11 حرکت کلاسیک که مردان همیشه فراموش می کنند در قرار ملاقات انجام دهند هستید، در آن لحظه خاص، در آن لحظه خاص. فضا.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که ظاهر شوید. مقايسه كردن خود با هر كس ديگري در اتاق، يا جنگيدن در زماني كه نمي توانيد كاملاً بچرخيد آیا بازی Coy واقعاً کار می کند؟ نحوه انجام آن & AF موثر باشید يا تعادل خود را در يك حالت خاص پيدا كنيد، نيست. شاید دفعه قبل این کار را بهتر انجام دادید، شاید دفعه بعد آن را میخکوب کنید.

مهم نیست. بپذیرید که اکنون کجا و چه کسی هستید.

دم کنید. بازدم. جریان.

4. یوگا فقط حس خوبی دارد.

یوگا ما را به شیوه‌ای مقدس، عمیق و معنادار با احساسات ما پیوند می‌دهد، که فکر می‌کنم این روزها واقعاً مهم است.

یک ساعت از روز خود را صرف ایجاد کردن کنید. یک ارتباط معتبر بین سر و قلب، ذهن و بدن شما واقعاً جادویی است. همانطور که بی سر و صدا دراز می کشید و در میان سکانس هایی که تمام بخش های خود فیزیکی شما را درگیر و شل می کند، جریان می دهید، گرمای خوشامدگویی ایجاد می کنید که از سر تا پا حرکت می کند.

از نظر من، این نهایت مراقبت از خود است.

ناگهان حرکات طبیعی بدن شما دیگر چندان ناخوشایند یا ناآشنا به نظر نمی رسد. در عوض، آنها احساس می کنند قدرت، گشاده رویی و وجود ساده شما گرد هم می آیند.

شما احساس قدرت و در عین حال ملایم و شیرین می کنید. مهم است، اما به چیزی بزرگتر متصل است.

به من اعتماد کنید، افزایش اعتماد به نفس همراه با آن واقعی است.

بنابراین، به همین دلیل است که در پایان هر جلسه، پس از اینکه من ناممسم می کنم و به نشانه قدردانی به جلو تعظیم می کنم با آزاد شدن و ایجاد چنین انرژی سعادت بخشی، من همیشه احساس راحتی می کنممن.

و، درونگرای بی دست و پا من آن را یک پیروزی بزرگ می نامد.

آیا از این مقاله لذت بردید؟ برای دریافت داستان‌های بیشتر از این دست، در خبرنامه‌های ما ثبت‌نام کنید. یوگا می تواند تأثیر ویژه ای بر درون گراها داشته باشد

این را بخوانید: تا زمانی که یاد گرفتم در خانه بمانم زندگی‌ام را نمی‌کردم

Written by

Tiffany

تیفانی مجموعه ای از تجربیات را تجربه کرده است که بسیاری آنها را اشتباه می نامند، اما او تمرین را در نظر می گیرد. او مادر یک دختر بالغ است.به عنوان یک پرستار و گواهی زندگی & مربی ریکاوری، تیفانی در مورد ماجراهای خود به عنوان بخشی از سفر درمانی خود می نویسد، به این امید که دیگران را توانمند کند.تیفانی که تا حد امکان با ون کمپروان خود به همراه همکار سگش، کاسی، سفر می کند، قصد دارد جهان را با ذهن آگاهی دلسوزانه تسخیر کند.